جدول جو
جدول جو

معنی وقوع یافتن - جستجوی لغت در جدول جو

وقوع یافتن
(فُ سِ تَ)
حادث شدن. اتفاق افتادن: ذکر اموری که در اثنای حالات گذشته وقوع یافت. (ظفرنامۀ یزدی چ امیرکبیر ج 3 ص 368)
لغت نامه دهخدا
وقوع یافتن
رخ بستن پیش آمدن حادث شدن اتفاق افتادن: (ذکر اموری که در اثنای حالات گذشته وقوع یافت)
تصویری از وقوع یافتن
تصویر وقوع یافتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فُ دَ)
اطلاع یافتن. آگاه شدن: کسی گفت فلان نعمتی دارد بی قیاس، اگر بر حاجت تو وقوف یابد... (گلستان سعدی). و همان که بر فرمان وقوف یافت بی توقف عزیمت نمود. (ظفرنامۀ یزدی چ امیرکبیر ج 2 ص 367)
لغت نامه دهخدا
(خِ / خَ تَ)
مشهور و متداول شدن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(فُ زَ / زِ / زُ دو دَ)
اتفاق افتاده بودن: حاشا که این صورت وقوع داشته باشد. (عالم آرای عباسی از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(دَ مَ دَ)
قوت گرفتن. نیرو گرفتن. توانا شدن: و پادشاهی قوت یافت. (گلستان سعدی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از وقوف یافتن
تصویر وقوف یافتن
اطلاع یافتن: (وهمان که بر فرمان توقف یافت بی توقف عزیمت نمود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیوع یافتن
تصویر شیوع یافتن
مشهور و متداول شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجود یافتن
تصویر وجود یافتن
هستیدن هستی یافتن، وقوع یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقوع داشتن
تصویر وقوع داشتن
راست بودن پیش آمدن اتفاق افتاده بودن: (حاشاکه این صورت وقوع داشته باشد)
فرهنگ لغت هوشیار